سلام و درودی دیگر بر دوستان
قسمت چهارم تجوید قرآن کریم را ادامه می دهیم با مبحث احکام حروف م ساکنه و نون ساکنه و تنوین ...
احکام نون ساکن و تنوین
تنوین و نون ساکنه ، حُکمش بدان اى هوشیار
کز حکم آن زینت بود اندر کلام کردگار
در یرملون ادغام کن ، در حرف حلق اظهار کن
در نزد (باء) قلب به میم ، در (مابقى ) اخفا بیار
نـون سـاکـن و تـنـویـن در مجاورت 28 حرف زبان عرب ، چهار حکم پیدا مى کند که عبارتند از: اظهار، ادغام ، اقلاب ، اخفا.
اظـهار
اظـهـار یـعـنـى آشکار نمودن . اگر نون ساکن و تنوین به حروف حلقى برسد، بطور عادى و واضح تلفّظ مى شود و نباید روى آن مکث نمود.
حرف حلقى شش بود اى باوفا
همزه ، هاء و عین و حاء و غین و خاء
مانند:
(همزه ): یَنْاَوْنَمَنْ امَنَرَسُولٌ اَمینٌ
(هاء): مِنْهُمْاِنْ هُوَقَوْمٍ هادٍ
(عین ): اَنْعَمْتَمِنْ عِلْمٍسَمیعٌ عَلیمٌ
(حاء): وَانْحَرْمِنْحَکیمٍعَلیماً حَکیماً
(غین ): فَسَیُنْغِضُونَیَکُنْ غَنِیّاًاِلهٍ غَیْرِهِ
(خاء): وَالْمُنْخَنِقَةٌمِنْ خَیْرٍقَوْمٌ خَصِمُونَ
ادغام
نـون سـاکـن و تـنـویـن در شش حرف (یرملون ) ادغام مى شود و این ادغام در دو حرف (راء و لام )، بدون غُنّه و در چهار حرف بقیّه (یَنْمُو) با غُنّه است .
غُنّه : صوتى است که از خیشوم (فضاى بینى ) خارج مى شود.
دو حـرف (مـیم ) و (نون ) داراى این حالت هستند، بویژه چنانچه مشدّد باشند و نیز در هنگام ادغامِ با غُنّه و اخفاى این دو حرف ، غُنّه به میزان دو حرکت ادامه دارد، مانند:
(راء): مَنْ رَحِمَغَفُورٌ رَحیمٌ
(لام ): مِنْ لَدُنْرِزْقاً لَکُمْ
(میم ): مَنْ مَعِىَفَتْحاً مُبیناً
(نون ): اِنْ نَشَاْحِطَّةٌ نَغْفِرْ
(واو): مِنْ وَلَدٍاُمَّةً واحِدَةً
(یاء): مَنْ یَقُولُیَوْمَئِذٍ یَصَّدَّعُونَ
# یـادسـپـارى : در کلمات (قِنْوان ـ صِنْوان ـ دُنْیا ـ بُنْیان ) به سبب آنکه نون ساکن و حروف یرملون (واو، یاء) در یک کلمه قرار گرفته اند، ادغام انجام نمى شود.
تمرین :
فى لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ ـ کُلُّ اَمْرٍ حَکیمٍ ـ رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ ـ وَ اِنْ یَرَوْا ـ فى شَکٍّ یَلْعَبُونَ ـ عَذابٌ اَلیمٌ ـ فـَوَیـْلٌ یـَوْمـَئِذٍ لِلْمـُکـَذِّبینَ ـ وَ لکِنْ لا ـ فَقالُوا اَبَشَراً مِنّا واحِداً نَتَّبِعْهُ اِنّا اِذاً لَفى ضَلالٍ وَ سُعُرٍ
اقلاب یا قلب
در اینجا مراد تبدیل نون ساکن و تنوین به حرف (میم ساکن ) است و آن هم در صورتى است که نون ساکن و تنوین پیش از حرف (باء) واقع گردند، با توجّه به این نکته که میم ساکن ایجاد شده ، در نزد باء (اخفاء) مى شود که باغُنّه همراه است ، مانند:
اَنْبِئْهُمْ ـ سَمیعاً بَصیراً ـ مِنْ بَعْدِهِمْ ـ واقِعٌ بِهِمْ
تمرین :
حِکْمَةٌ بالِغَةٌ ـ مُنْبَثًّا ـ کَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ ـ فَانْبَجَسَتْ ـ اَمَدًا بَعیداً ـ مِنْ بَعْدِهِمْ ـ مَشّآءٍ بِنَمیمٍ ـ اَنْ بُورِکَ ـ سَمیعٌ بَصیرٌ ـ فَانْبِذْ ـ مِنْ بُطُونِ ـ بَصیرٌ بِالْعِبادِ ـ مِنْ بَقْلِها ـ مَنْ بَعَثَنا
اخفـا
اخفا به معناى (پوشاندن )، حالتى است میان اظهار و ادغام ، همراه با غُنّه بگونه اى که تشدید ایجاد نشود.
نون ساکن و تنوین در نزد پانزده حرف باقیمانده (اخفا) مى شوند.
در هنگام شروع اخفا بدون اینکه زبان به محلّ اداى نون برسد، حرف بعدى به محلّ تلفّظ خود نزدیک شده ، در این حال ، صوت بصورت غُنّه دو حرکت ، ادامه پیدا کرده و آن گاه حرف مابقى به سهولت و آسانى تلفّظ مى گردد.
لازم بـه یـادسـپـارى اسـت کـه کـیفیت اخفا بستگى به نوع حرف مابقى دارد، بدین معنا که اگر حـرف مـابـقـى از حـروف اسـتـعـلا بـاشـد، اخـفـاى نون ساکن و تنوین ، درشت و پرحجم بوده و چنانچه از حروف استفال باشد، اخفا رقیق و نازک خواهد بود.
از مـطـالب فـوق ، روشـن مى شود که اخفاى نون ساکن و تنوین در نزد هر یک از این حروف با دیگرى تفاوت دارد و چه بسا فردى اخفا در نزد حرفى را صحیح انجام دهد، ولى در نزدِ حرف دیگر نتواند بخوبى اخفا نماید. بنابراین ، باید تمامى موارد حروف پانزده گانه ، تمرین شود.
(ت ): اَنْتُمْمَنْ تابَجَنّاتٍ تَجْرى
(ث ): وَالاُْنْثى اَنْ ثَبَّتْناکَخَیْرٌ ثَواباً
(ج ): اَنْجَیْتَنااِنْ جَعَلَخَلْقٍ جَدیدٍ
(د): عِنْدَهُمْمِنْ دُونِهِکَاْساً دِهاقاً
(ذ): فَاَنْذَرْتُکُمْمِنْ ذَهَبٍفى یَوْمٍ ذى مَسْغَبَةٍ
(ز): اَنْزَلَفَاِنْ زَلَلْتُمْنَفْساً زَکِیَّةً
(س ): فَاَنْسیهُمْوَ لَئِنْ سَاَلْتَهُمْفَوْجٌ سَاءَلَهُمْ
(ش ): یَنْشُرْاِنْ شآءَرُکْنٍ شَدیدٍ
(ص ): فَانْصُرْناوَ لَمَنْ صَبَرَقَوْماً صالِحینَ
(ض ): مَنْضُودٍمَنْ ضَلَّعَذاباً ضِعْفاً
(ط): قِنْطاراًاِنْ طَلَّقَکُنَّکَلِمَةٍ طَیِّبَةٍ
(ظ): یَنْظُرُونَمِنْ ظَهیرٌقَوْمٍ ظَلَمُوا
(ف ): اَنْفُسَهُمْکُنْ فَیَکُونُخالِداً فیها
(ق ): تَنْقِمُونَمِنْ قَبْلُسَمیعٌ قَریبٌ
(ک ): اَلْمُنْکَرِمَنْ کانَعُلُوّاً کَبیراً
احکام میم ساکن
میم ساکن نزد حروف الفبا سه حالت پیدا مى کند: (ادغام ، اخفا، اظهار).
ادغام
مـیـم سـاکـن در حـرف (میم ) بعد از خود ادغام مى شود (ادغام متماثلین بوده و با غُنّه همراه است )، مانند:
وَ هُمْ مُهْتَدُونَ (وَ هُمُّهْتَدُونَ) ـ کَمْ مِنْ (کَمِّنْ)
اخفـا
میم ساکن قبل از حرف (باء) اخفا مى گردد.
در هـنـگـام اخـفـاى مـیـم ، لبـهـا را به هم نزدیک مى کنیم ، بحدّى که فاصله اندکى بین دولب ، موجود باشد. در این حال ، صوت به حالت غُنّه به میزان دو حرکت ، کشیده مى شود، مانند:
رَبَّهُمْ بِهِمْ ـ اَمْ بِهِ جِنَّةٌ ـ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ
یـادسـپـارى : مـیـان مـیـم سـاکـن اصـلى و نـون سـاکـن و تـنـویـن کـه قبل از حرف باء تبدیل به میم ساکن مى گردد، تفاوتى وجود ندارد.
تمرین :
نـَجَّیـْنـاهـُمْ بِسَحَرٍ ـ صَبَّحَهُمْ بُکْرَةً ـ اَنْتُمْ مُدْهِنُونَ ـ اَنْتُمْ بِهِ ـ رَبَّهُمْ مُشْفِقُونَ ـ هُمْ مِنْها ـ وَ هُمْ بـارِزُونَ ـ اَنَّهـُمْ بـادُونَ ـ لَهـُمْ مـُوسـى ـ هـُمْ بـَدَؤُوکُمْ ـ جُلُودُهُمْ ـ بَدَّلْناهُمْ ـ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ ـ یُمَتِّعْکُمْ مَتاعاً
اظهـار
میم ساکن در نزد بقیّه حروف ، اظهار مى گردد. باید دقّت نمود که میم ساکن ، حرکت نگرفته و روى آن مـکـث نـیز نشود و در نزد دو حرف (فاء ـ واو) توجّه بیشترى لازم است تا میم ساکن ، اخفا یـا ادغـام نـشـده و صـوت نـیـز قطع نگردد. بدین منظور پس از تلفّظ میم بدون اینکه صوت ، قـطـع گـردد یا لبها بشدّت از یکدیگر جدا شود لبها با ظرافت به حالت اداى حرف (فاء و واو) درآید، مانند:
لَکُمْ فیها ـ یَمُدَّهُمْ فى ـ اَنْفُسَهُمْ وَ اَمْوالَهُمْ
جمع بندى موارد غُنّه
در پـایـان ، مـوارد غُنَّه را که در درسهاى گذشته بطور پراکنده تشریح شده ، جمع بندى مى کنیم .
1 ـ نون و میم مشدّد، مانند:
اِنَّ ـ کُنّا ـ عَمَّ ـ اُمَّةً
2 ـ ادغام میم ساکن در میم ، مانند:
لَهُمْ مُوسى ـ وَ هُمْ مِنْها
3 ـ ادغام نون ساکن در چهار حرف (یَنْمُو) یا (یَمُون ) مانند:
مَنْ یَشاءُ ـ مِنْ نَفْسٍ ـ مِنْ مالٍ ـ مِنْ وَلِی
4 ـ کلّیّه (اخفا)ها (که شامل اخفاى نون ساکن نزد (حروف مابقى ) و همچنین اخفاى میم ساکن در نزد حرف (باء) مى باشد)، مانند:
عَنْکُمْ ـ کُنْتُمْ ـ مِنْ بَعْدِ ـ اَمَدًا بَعیداً